نام های ایرانی با حرف (ج) جابان[Jaban] :سپهسالاری در سده ی دوم حکومت ساسانیان. جاسمJasem :تنومند. جالینوس[ Jalinus] :نام حکیم و طبیب یونانی، فرمانده ی ایرانی که در جنگ با اعراب شرکت داشت، لقب محمد بن زکریای رازی فیلسوف و طبیب بزرگ ایرانی. جام[Jam] :پیاله، ساغر.{درجام جهان نمای اول/شد نقش …
ادامه ...نام های ایرانی با حرف غ
نامهای ایرانی با حرف(غ). غانمQanm :پیروزمند. غالیه [Qaliye] :ماده ی سیاه رنگ و خوشبویی که زنان برای رنگ کردن گیسو یا معطر کردن اندام خود از آن استفاده می کردند. {همه غالیه جعد مشکین کمند /پرستنده با مادر از بن بکندد} (شاهنامه فردوسی). غانیه [Qaniye] :زن جوان پاکدامن، زن بی …
ادامه ...نام های ایرانی با حرف گ
نامهای ایرانی با حرف(گ). گاسپارGaspar :یکی از سه دانشمندی که هنگام تولد مسیح برایش هدیه آوردند. گرانازGeranaz :خوش خرام. گرانمایه[Geranmaye] :ارجمند، نام وزیر اردشیر بابکان. گردآفرید [Gordafarid] :دختر گژدهم که با سهراب به جنگ پرداخت و به حیله گریخت. گردیه [Gordiye] :خواهر سلحشور بهرام چوبینه که با شورش بهرام بر …
ادامه ...نام های ایرانی با حرف الف
نامهای ایرانی با حرف (الف) : اباذرAbazar :ابوذر، یکی از یاران پیامبر. ابتسامEbtesam :لبخندی ملیح که به صورت می نشیند. ابتها[Ebteha] :انس گرفتن. ابتهاجEbtahaj :شادمانی، سرور. ابتهاشEbtahash :ابتهاج، شادمانی. ابدال[Abdal] :بخشندگان، پارسایان، مردان نیک. ابراهیمEbrahim :پدر جامعه، اولین پیامبری که یکتاپرستی را دین خود برگزید. ابریشمAbrisham : تارهایی که به …
ادامه ...نام های ایرانی با حرف ف
نامهای ایرانی با حرف (ف). فاتح[Fateh] :چیره، گشاینده. فاخته[Faxte] : پرنده ای زیبا با منقاری کوچک و بالهای ظریف و بلند و پرهای خاکستری رنگ. {دیدیم که بر کنگره اش فاخته ای /بنشسته همی گفت که:کوکو! کوکو} (خیام). فاخر[Faxer] : نازنده، فخر کننده، بهترینها. فاخره [Faxere]:گرانمایه، نیکوترین. فاروق [Faruq] :جداکننده …
ادامه ...